امروزه در دنیای کاری، سبکهای مدیریتی گوناگونی وجود دارد که هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارد. به طور کل، فرهنگ و اهداف هر سازمان تعیین کننده سبک مدیریتی مناسب برای سازمان میباشد و هر مدیر نیز از سبک مدیریتی خاص خود برای تشویق و ترغیب کارکنانش استفاده میکند. ممکن است در یک شرکت، در بخشهای مختلف بر اساس نیازها و الزامات کاری هر بخش، از سبک مدیریتی متفاوت استفاده شود تا بهترین نتیجه در سازمان حاصل شود.
یک فایل تمپلیت EXCEL برای برنامه بازاریابی
تنظیم برنامه کمپینها در کانالهای مختلف تبلیغاتی
تخصیص بودجه مالی هر کمپین و اهداف مورد انتظار
محاسبه اتوماتیک شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی
و فایل راهنما + ۶ ماه پشتیبانی آنلاین استفاده …
فروش ویژه – ۱۳۹,۰۰۰ تومان ۹۹,۰۰۰ تومان
میتوان سبکهای مدیریتی موجود را بر اساس ویژگیهای هر بخش و تاثیری که بر روی کارمندان و کارکنان و بازدهی شرکت دارد، به ۵ دسته کلی تقسیم کرد. بدین ترتیب، مدیران نیز با توجه به اهداف و خروجی شرکت خود و همچنین سطح انتظاراتشان از کارمندان میتوانند سبک مدیریتی مناسب را انتخاب کنند.
۱) مدیران خودکامه و استبدادی
سبک مدیریتی استبدادی و خودکامه به مدیران اجازه میدهد که به تنهایی و بدون دانستن نظر سایر کارمندان تصمیمات مهم شرکت را اتخاذ کنند. در این سبک مدیریتی، مدیر به ندرت از ورودی و اطلاعات سایر افراد استفاده میکند و معمولا بر روی سایر کارمندان قدرت نفوذ بالایی دارد. علاوه بر این، احتمال تحمیل عقاید و تصمیمات مدیر بر سایر اعضا وجود دارد و معمولا امکان به چالش کشیدن تصمیمات مدیر و بازخواست وی فراهم نمیشود. این نوع سبک مدیریتی بیشتر برای محیطهایی مناسب است که افراد بنا به شرایط باید هر چه سریعتر تصمیم نهایی را برای کارهای روزمره اتخاذ کنند. این سبک مدیریتی بیشتر برای کارکنانی مفید و موثر خواهد بود که به نظارت دقیق برای انجام کارهایشان نیاز دارند. اما کارمندان خلاق و خودجوش معمولا در این فضای کاری نمیتوانند رشد کنند و استعدادهای خود را شکوفا کنند. در این سبک مدیریتی، مدیران معمولا با ایجاد اعتماد در کارمندان نسبت به تواناییهای مدیر در اتخاذ تصمیم صحیح و مناسب، شرکت و سازمان خود را مدیریت میکنند.
۲) مدیران دموکرات
مدیران دموکرات، مدیرانی هستند که هنگام تصمیم گیری نظرات سایر اعضای گروه و کارمندان را جویا میشوند و در نهایت با در نظر گرفتن نظرات همه اعضای گروه و مشارکت آنان تصمیم نهایی را خود اتخاذ میکنند. این سبک مدیریتی ، روحیه و حس مشارکت کارکنان را تقویت کرده و با تقویت حس مشارکت در آنان، باعث میشود کارمندان خود را عضوی از شرکت بدانند که نظراتشان در تصمیمگیریهای مهم شرکت لحاظ میشود. در شرکتهایی که مدیران دموکرات بر سایر اعضا رهبری میکنند، در صورتی که شرکت بخواهد تغییرات درون سازمانی داشته باشد، مدیر میتواند اعضا را متقاعد کند تا به راحتی این تغییرات را بپذیرند. همچنین، اعضا و کارمندان نیز خود را در پیشرفت شرکت سهیم میدانند. کارمندان این گونه شرکتها، با علاقه وظایف خود را در شرکت انجام میدهند زیرا باور دارند در طراحی وظایف و فرآیندها نظر آنان نیز سهیم بوده است. با این حال، این گونه سبک مدیریتی در مواقعی که نیاز به اتخاذ سریع تصمیم در موقعیتهای خاص باشد، کارآمد نخواهد بود.
۳) مدیران ساکت و آرام
مدیران ساکت و آرام معمولا خود به گوشهای مینشینند و به کارمندان اجازه میدهند برای وظایف روزانه خود تصمیم بگیرند. این سبک مدیریتی زمانی کارآمد خواهد بود که کارمندان و کارکنان یک شرکت خودجوش به وظایفشان عمل کنند و از سطح مهارت و دانش بالایی برخوردار باشند. مدیران ساکت و آرام بیشتر مانند منبعی از اطلاعات برای کارمندان به حساب میآیند که هنگامی که کسی به مشکل برمیخورد از دانش و تجربه آنان کمک میگیرد، اما در کل به کارمندان اجازه میدهند خود زمینههای موفقیتشان را فراهم سازند. در صورتی که عملکرد یکی از کارمندان افت کند، اینگونه مدیران با راهنمایی و تنظیم برنامههای پیشرفت به وی کمک میکنند تا به سطح اولیه خود برگردد.
۴) مدیرانی که در سبک مدیریتی خود قبل از هر چیز عملکرد کارمند را در نظر میگیرند
در این سبک مدیریتی ، مدیران وظایف مشخصی را برای کارمندان خود تعریف کرده و سپس با توجه به عملکرد کارمند و نتایج کار وی، برای او پاداش یا تنبیه در نظر میگیرند. در این سبک مدیریتی، اهداف توسط مدیر از پیش تعیین میشود و کارمندان موظفند با اجرای دستورالعملها و نظرات مدیران اهداف تعیین شده را محقق سازند. سپس مدیران میتوانند نتایج حاصله را بررسی کرده و در صورت نیاز، عملکرد کارمندان را تغییر داده یا آن را تصحیح کنند. معمولا در پایان کار نیز، کارمندان برای انجام درست وظایفشان مورد تشویق قرار میگیرند.
۵) مدیرانی که در سبک مدیریتی خود، به کارمندان و نظراتشان بیش از هر چیز دیگر بها میدهند
این دسته از مدیران، برای تحقق اهداف شرکت به ارتباط گسترده با کارمندان خود اعتقاد زیادی دارند. آنها معتقدند اگر بتوانند به کارمندان انگیزه کافی بدهند و به آنها اعتماد کنند میتوانند آیتده کاری درخشانی داشته باشند. لذا، سعی میکنند با برقراری ارتباطات گسترده با کارمندان، بازدهی و کارایی شرکت را بالا ببرند. در این سبک مدیریتی، ارتباط کارمند با مدیر حرف اول را میزند. لذا، مدیران اهداف اصلی و اساسی شرکت را در ابتدا تعیین کرده و سپس آن را به وظایف کوچک تقسیم میکنند و هر وظیقه را به یک تیم محول میکنند. اینگونه مدیران معتقدند موفقیت شرکت برای همه کارمندان است و تنها مختص به مدیر نمیباشد. لذا، با برانگیختن اشتیاق و علاقه کارمندان و استفاده از ایدههای آنان شرکت را به سمت موفقیت پیش میبرند. در این سبک مدیریتی، برنامه و اهداف شرکت به گونهای تدوین میشود که هر فرد نقش خود در موفقیت را به درستی درک کرده و انگیزه کافی برای رسیدن به آن داشته باشد.
حال که با سبکهای مدیریتی متفاوت آشنا شدید، زمان آن رسیده است که بار دیگر اهداف خود و روحیه کارمندانتان را مرور کرده و با توجه به آن، سبک مدیریتی مناسب را برای رسیدن به موفقیت انتخاب کنید.