آنتونیو دامازیو، یکی از محققان برجستهی دانشگاه آیووا در زمینهی علم اعصاب است که بیشتر فعالیتهای او به حوزهی تصمیمگیری مرتبط میشود. تحقیقات اخیر او به بخشی از مغز انسان به نام آمیگدال(میتوان آن را سختافزار رفتارهای هیجانی نامید) مربوط میشود. دامازیو پدیدهی شگفتانگیزی در بیماران سرطانی که روی آنها عمل جراحی صورت گرفته بود، مشاهده کرد. این افراد پس از جراحی(و ایجاد اختلال در عملکرد آمیگدال و هوش احساسی) دچار مشکلات خاصی در زندگی و خصوصا کسبوکار خود میشوند. آنها تصمیماتی میگیرند که تمام آیندهی آنها را در هالهای از ابهام فرو میافکند.
کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.
فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان
این تحقیقات نشان میدهند که آمیگدال نقش اساسی در موفقیت تصمیمگیریهای حساس زندگی ایفا میکند. عملکرد آمیگدال از طریق یادگیری و تجربه است. در واقع، ذهن به بخشهایی تقسیم شده که اطلاعات را درون خود ذخیره کرده و در شرایط گوناگون رفتارهای مناسب را پیشنهاد میکند. همهی اینها نشان میدهد که تصمیمگیریهای اساسی ما از احساسات پیروی میکنند.
این موضوع همان مفهوم هوش احساسی را میرساند که برای اولین بار پیتر سالووی و جان دی مایر در سال ۱۹۹۰ عنوان کردند. آنها هوش احساسی را اینگونه تعریف کردند: هوش احساسی توانایی کنترل احساسات و عواطف خود و دیگران، ایجاد تمایز بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت اندیشه و کارهای خود است.
براساس همین مطالعات؛ هوش احساسی بالا موفقیت شغلی، رشد کارآفرینی، استعداد رهبری، سلامتی، روابط خوب و شادی را در زندگی به ارمغان می آورد. همچنین هوش احساسی پادزهر استرس در کار است؛ تمام این پیشرفت های فردی، اجتماعی و ارتباطی تنها با هوش احساسی امکان پذیر است و ضریب هوشی هیچ تاثیری در آن ندارد.
هوش احساسی در یک درام تاریخی
لینکلن یک فیلم درام تاریخی که براساس زندگینامهی آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا ساخته شده است. این فیلم بر ۴ ماه تلاشهای لینکلن برای به تصویب رساندن یکی از اصلاحیههای قانون اساسی آمریکا متمرکز شده است. در این فیلم که ساخته ی استیون اسپیلبرگ است، نشان داده میشود که لینکلن چگونه با بهرهگیری عمیق از هوش هیجانی توانست به یکی از رهبران مشهور و تاریخساز جهان تبدیل شود. تماشای این فیلم و مشاهدهی استراتژیهای متقاعدسازی لینکلن به اندازهی حضور در یک کلاس درس ارشد، ارزشمند است.
نه تنها لینکلن، بلکه همهی رهبران موفق از هوش هیجانی سطح بالا برخوردار هستند. در واقع، آنچه که مدیران را از رهبران جدا می سازد، میزان موفقیت آنها در بهرهگیری از متغیرهای هوش هیجانی بوده است.
کارآفرینی و هوش هیجانی
هوش هیجانی برای همه ی انسان ها نیاز هست، اما کارآفرینان به این مهارت بیش از سایرین نیاز دارند، زیرا آنها با سیل عظیمی از جریانهای عاطفی و احساسی روبرو میشوند. یک کارآفرین نقش های مختلف و وظایف چندگانه ای را بر عهده دارد. بدون برخورداری از سطح هوش هیجانی مناسب ترس، ناامیدی، استرس و اضطراب یک کارآفرین را با چالش های بسیار بزرگتری نه تنها در رابطه با خود بلکه با دیگران نیز مواجه میکند. اجازه دهید چند دلیل اساسی که هوش احساسی را برای کارآفرینان ضروری می کنند را بیان کنیم.
کسب وکار شما در یک محیط نامطمئن قرار دارد
عدم اطمینان در تمام جنبههای زندگی ما مشهود است، اما در کسبوکارهای کوچک بیشتر نمایان است. این عدم قطعیت، کارآفرین را مجبور میکند که از یک پشتوانهی قوی برای مقابله با جزر و مدهای پیش رویش بهره گیرد.
مردم بیش از اندازه احساسی هستند
موفقیت کارآفرینان را موفقیت در طرز برخورد با مشتریان و کارکنان تعیین میکند. اگر یک کارآفرینان بتواند احساسات این دو طیف از افراد را به خوبی درک کرده و عکس العمل نشان دهد؛ او را به موفقیت نزدیک خواهد کرد.
ری اکشن شما همه چیز را تعیین می کند
شما یک معاملهی ۴ میلیارد دلاری به دست میآورید؛ هیپ هیپ هورا!
شما ۸ مشتری وفادار خود را از دست دادهاید؛ اوه اوه!
کارآفرینان اغلب در هر دو موقعیت بالا قرار میگیرند، عکس العمل شما در این موقعیتها آینده تان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
شما باید مثل یک آونگ رفتار کنید
یک کارآفرین با سطح هوش هیجانی بالا همانند یک آونگ است، سریعا به حالت عادی خود برمیگردد. خوشحال می شود، ناراحت می شود؛ اما اغلب اوقات در وضعیت عادی و ثابت قرار دارد. این تعادل در رفتار فقط با بالا بردن سطح هوش هیجانی امکان پذیر است.
خبرهای خوب
خبر خوب دربارهی هوش هیجانی این است که صرفنظر از اینکه کجا هستید، میتوانید سطح هوش هیجانی خود را بالا ببرید. در واقع کارشناسان این حوزه توافق دارند که شما میتوانید بهبود هوش هیجانی خود را در همهی عمر ادامه دهید. بودن یا نبودن هوش هیجانی میتواند موفقیت یا شکست شما را به عنوان یک کارآفرین تضمین کند.
برای بالا بردن سطح هوش هیجانی نیاز هست که به ۴ جنبه توجه شود: خودآگاهی، خودمدیریتی، همدلی و مدیریت ارتباطات
خودآگاهی
خودآگاهی توانایی تشخیص احساسات، نقاط قوت، ضعف، ارزشها است. بدون توجه به این موارد ما نمیتوانیم خودمان را در شرایط مختلف کنترل کنیم. کسانی که یک درک قوی از خود دارند، میتوانند به طور منظم توانایی های خود را بهبود بخشند.
مدیریت
سطح دوم مهارتهای هوش هیجانی به کنترل یا هدایت احساسات مخرب و سازگاری با تغییر شرایط به منظور نگه داشتن و حرکت دادن تیم در جهت مثبت است. هنگامی که یک کارآفرین و تیمش مثبت فکر کنند، کارهای خود را به بهترین شکل پیش خواهند برد.
همدلی
همدلی با کفش دیگران راه رفتن، احساسات دیگران را کشف کردن و واکنش نشان دادن به یک وضعیت خاص است. وقتی که شخصی به سطح همدلی با دیگران میرسد، درد و رنج دیگران را از درون درک میکند و انگیزه کمک به آنها را به دست میآورد.
ارتباطات
بسیاری از افراد علاوه بر کار، با مشکلات بسیاری در خانواده یا تعهدات دیگر مواجه میشویم. برای ایجاد و حفظ روابط سالم توانایی های معمولی افراد کافی نیست، برای این منظور هوش هیجانی بالاتر ضروری است.
نیمه ی تاریک هوش هیجانی
کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.
فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان
اما هوش احساسی نیز مانند هر مهارت دیگری ممکن است به صورت مثبت و یا منفی استفاده شود. ما نیاز داریم که ارزشهای همراه با آن و مواقعی که واقعا مفید است را تشخیص دهیم. رهبرانی که به راحتی میتوانند بر احساسات دیگران تسلط پیدا کنند، میتوانند قابلیت دلیلگرایی انسانها را غیرفعال کنند. در صورتیکه ارزشهای آنها متفاوت با ارزشهای انسان ها باشد، نتایج ویرانگر خواهد بود. در واقع، زمانیکه رهبر انگیزههای خودخواهانه داشته باشد، هوش هیجانی به یک سلاح برای اعمالنفوذ در دیگران تبدیل خواهد شد.