فارغ از آن که در حالت عادی تا چه اندازه آدم پرانگیزهای باشیم؛ همواره کارهایی وجود دارند که دوست نداریم آنها را انجام دهیم و به بیان سادهتر انگیزهای برای انجامشان نداریم. شاید علت آن باشد که این کارها را ملالآور، بیمعنی، انرژیبر، زمانبر، آزاردهنده یا استرسزا میبینیم. حال سوال آن است که در این شرایط چگونه میخواهید به انجام این کارها رغبت پیدا کنید. “خود انگیزشی” میتواند پاسخی به این مساله باشد. خیلی از افراد در انجام کارهای ضروری و روزمره خود با مسئله انگیزش و خودانگیزشی درگیر هستند و درصدد این هستند تا راهکارهایی برای حفظ انگیزه خود در طول مسیر بیابند. در این نوشته قصد داریم تا مواردی را که سبب افزایش انگیزه و خودانگیزشی میشود را مورد بررسی قرار دهیم.
خود انگیزشی چیست؟
خود انگیزشی ارتباط مستقیم با خواستههای واقعی افراد در کار و زندگی معنا پیدا میکند. اغلب افراد تصور میکنند که انتظارها و خواستههای خود را به صورت کامل درک میکنند، اما در واقع این گونه نیست و برای همین است که افراد در دنبال کردن عوامل انگیزاننده خود در زندگی معمولاٌ دچار مشکل شده و مسیرهای نادرستی را انتخاب میکنند.
تفاوت خودانگیزشی و انگیزش بیرونی
فرانسینس مکلتاش از forbes.com در مورد تفاوت انگیزش بیرونی و خودانگیزشی این گونه بیان میکند: انگیزه بیرونی اغلب در قالبهایی مانند پاداش، پول، شهرت، محبوبیت، نمرات، درجات، ستایش و تمجید توسط دیگران، نمایش داده میشود. این در حالی است که خود انگیزشی براساس نیازهای ذاتی و روانشناختی ما بروز میکند. نیازهایی مانند: رقابت، شایستگی، خودمختاری و وابستگیهای روانشناختی.
با توجه به توضیحات ارائه شده مبنی بر ویژگیهای خودانگیزشی میتوان بیان کرد که در برخی از اوقات دوست داریم تا احساس کنیم که در برخی مسائل یا در انجام بعضی کارها خوب هستیم و میتوانیم تفاوت خود را نشان دهیم و از خودگردانی و کنترل امور و ارتباط با دیگران احساس لذت میکنیم. اغلب افراد ناراضی و نه چندان شاد، در زندگی روزمرهی خود بیشتر با انگیزههای خارجی هماهنگ هستند و برخی افراد نیز با انگیزههای داخلی خود هماهنگ هستند.
مراحل خود انگیزشی
درک چرایی انجام کارها
اولین قدم در خودانگیزشی این است که بدانیم انگیزهمند شدن به این معنی نیست که احساس خاصی همانند هیجان یا آیندهبینی داشته باشید. در عوض، انگیزه به معنی دلیل یا دلایلی است که برای انجام کاری باید داشته باشید. شما می توانید با یافتن یک چرا و پاسخی معنیدار به آن، به انجام کاری تصمیم بگیرید بدون اینکه کوچکترین احساس هیجانی داشته باشید.
به عنوان مثال، میتوانید تصمیم بگیرید کاری را انجام دهید زیرا:
- نگرانی شما را کاهش میدهد.
- برای کسی که دوست دارید مفید است.
- منجر به سود مالی میشود.
- از پیامدی منفی جلوگیری میکند.
- باعت میشود احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید.
- ذهن شما را آرام میکند.
- همراستا با ارزشها و اعتقادات شما است.
- استرس را کم میکند.
این دلایل میتوانند در زندگی روزمره شما چنین معنا و احساسی داشته باشند:
- نمی خواهم _____ را انجام دهم. اما اگر _____ را انجام دهم، سود خوبی میتوانم اکنون و در آینده داشته باشم و از انتخابم رضایت خواهم داشت.
- نمی خواهم _____ را انجام دهم. اما اگر _____ را انجام دهم، باعث خوشنودی رئیسم شده و نگرانی مرا در جلساتم با او کاهش خواهد داد.
- نمی خواهم _____ را انجام دهم. اما اگر در _____ پیشرفت کنم، هفته بعد استرس و فشار کاری کمتری خواهم داشت و برای انجام _____ آماده خواهم بود.
حتی اگر هرگز نتوانیم برای انجام کاری خاص انگیزه داشته باشیم، میتوانیم با بررسی و نگاه به نتایج آن کار، دلیلی برای انجام آن و ادامه مسیر بیابیم.
تعیین استراتژی مناسب برای انجام کارها
دومین قدم در خود انگیزشی، داشتن یک استراتژی به منظور انجام کارها است، حتی زمانهایی که هیچ انگیزه احساسی نداشته باشیم. بسته به نوع کار و روش شما برای انجام کار، شما یک یا چند استراتژی خواهید داشت که شما را یاری خواهند کرد. این استراتژیها شما را یاری خواهند کرد تا در صورتی که برای انجام کاری دلیلی دارید، اما نمیتوانید آن را به عرصه عمل در آورید، به شما کمک خواهند کرد.
یک مجموعه از این روشهای مبتنی بر عمل باید داشته باشید تا دیگران را به کار و فعالیت وا دارید. این فشار اجتماعی مثبت میتواند محرکی باشد برای انجام یک کار و وظیفه. این میتواند همانند محول کردن امور و وظایف باشد، یا گروهی کردن تعدادی افراد به منظور انجام وظیفهای خاص، یا مسئولیتپذیری یا صرفاً همراهی کردن و حاضر بودن در میان کسانی که مشغول به انجام وظیفهای هستند.
مجموعه دیگری از روشها وجود دارند که سبب ساختاردهی به رویکردهای انجام امور میشود. این نوع استراتژیها میتوانند به شما کمک کنند تا زمانی که انگیزهای برای ادامه مسیر و پیشرفت ندارید، محرک شما باشند:
- امور با تناوب انجام کمتر را نسبت به امور با تناوب انجام بیشتر در اولویت قرار دهید. مثلاً بگویید ابتدا گزارشهای مخارج را فایلبندی خواهم کرد و سپس به ایمیلهایم نگاهی خواهم انداخت.
- زمان معینی برای انجام امور داشته باشید. مثلاً هر پنجشنبه از ساعت ۲ الی ۳ عصر را برای برنامهریزی و زمانبندی امور هفته بعد اختصاص دهید و در این ساعت صرفاً مشغول به انجام این کار باشید.
- تعهد زمانی برای انجام امور مختلف را محدود کنید. مثلاً بگویید هر روز ۱۰ دقیقه را صرف انجام فلان کار خواهم کرد و سپس میتوانم اگر نخواستم، آن را ادامه ندهم.
- به خود فشار بیش از حد نیاورید. مثلاً بگویید در فلان زمینه، هر هفته یک قدم رو به جلو خواهم برداشت و کافی است.
- وظایف را ناقص نگذارید. مثلاً بگویید این کار را امروز تمام خواهم کرد حتی اگر مجبور باشم کل روز را به انجام آن مشغول شوم.
انجام کارهای ملالآور به همراه کارهایی که دوستشان دارید
مجموعه سوم از روشهایی که سبب افزایش خودانگیزشی میشود این است که کارهای ملال آور را با کارهای لذت بخش جفت کنید تا انگیزه بالاتری داشته باشید. مثلاً اگر وظیفه مشکلی همانند آمادگی برای یک سخنرانی دارید، پروسه آمادهسازی آن را در مکانی انجام دهید که دوست دارید، مثل کافیشاپ یا پارکی که دوست دارید. یا اگر میخواهید دفتر کار خود را منظم کنید، همزمان به آهنگی گوش کنید. حتی کارهای فیزیکی کوچک نیز میتوانند در این راه به شما کمک کنند. مثلاً اگر مشغول به تمرین سخنرانی خود هستید، میتوانید پیادهروی کنید و آن را تمرین نمایید؛ شاید خندهدار به نظر رسد، اما واقعاً مفید است.
زمانی که یک یا چندین استراتژی این چنینی را به کار ببندید، شاید کمی سرعت انجام کار پایینتر آید، اما هر چه باشد، سرعت کمتر بسیار بهتر از انجام ندادن کاری است. شاید آهسته پیش بروید، اما پیوسته خواهد بود و موفق به انجام کارهایی خواهید شد که هیچگاه انجام آنها برای شما خوشایند نبوده است.
کارآفرینان و سایر افراد موفق عادتهای روزمرهای منظمی دارند که با انجام آن میتوانند موفقیت خود را تکرار کنند، در صورتی که تمایل داشته باشید میتوانید در این نوشته عادتهای روزمره ۱۵ تا از بهترین و موفقترین کارآفرینان دنیا را مطالعه کنید.