خلاقیت هنر گسترش امکان است؛ هنر یافتن فرصتی دور از انتظار برای پاسخ به مسائلی که از نظر بقیه کاملا لاینحل به نظر میرسند. توانایی فکر کردن بیرون از جعبه است، وقتی که بقیه اصلا نمیدانند درون جعبه هستیم. برخلاف تصوراتی که اغلب وجود دارد، خلاقیت مهارتی است که باید مشتاقانه آن را یاد گرفت.
یک فایل تمپلیت EXCEL برای برنامه بازاریابی
تنظیم برنامه کمپینها در کانالهای مختلف تبلیغاتی
تخصیص بودجه مالی هر کمپین و اهداف مورد انتظار
محاسبه اتوماتیک شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی
و فایل راهنما + ۶ ماه پشتیبانی آنلاین استفاده …
فروش ویژه – ۱۳۹,۰۰۰ تومان ۹۹,۰۰۰ تومان
آنچه که در ادامه خواهید خواند خلاصهای از کتاب “Creativity for critical thinkers” یک اثر بینظیر از آنتونی وستون فیلسوف آمریکایی است که به طور گستردهای در حوزهی تفکر انتقادی در حال فعالیت است. این کتاب توسط کاوه بویری و با عنوان “خلاقیت: تفکر انتقادی” به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
بسیاری از افراد تصور میکنند خلاقیت یک ویژگی ژنتیکی (مانند رنگ چشم، شکل بدن و …) است که نمیتوان آن را تغییر داد؛ اما بعد از مطالعهی این کتاب متوجه میشوند که این تصور به هیچوجه درست نیست و با راههایی برای خلاقتر شدن آشنا میشوند. در این نوشته سعی بر آن است تا با چکیدهای کوتاه تمام سرفصلهای کتاب آنتونی وستون پوشش داده شده و همچنین خواننده به نتایجی که احتمالا از خواندن کتاب عایدش میشود، دست یابد.
فصل اول: نوید خلاقیت
فصل اول با طرح مسالهای ساده آغاز میشود، تصور کن داخل ماشین دونفرهای مشغول رانندگی هستی. زمانیکه به ایستگاه اتوبوس میرسی متوجه میشوی سه نفر در آنجا به انتظار نشستهاند:
- غریبهای که دچار حملهی قلبی شده و باید سریعا به بیمارستان انتقال داده شود
- دوستی قدیمی که قبلا یک بار جان تو را نجات داده است
- و نفر سوم (باور کنی یا نه) زن یا مرد رویایی توست
کدامیک را سوار میکنی؟ این معمای ظاهرا ساده در یک آزمون گزینشی مطرح شده است و برندهی آن فردی بود که بدون لحظهای مکث جواب داد: کلید را به دوستم میدهم تا آن غریبه را به بیمارستان برساند و خودم به همراه شخص رویاهایم منتظر اتوبوس میمانم.
خلاقیت توانایی افکندن نوری تازه بر یک موقعیت، یک چالش یا یک مسئله است تا بدین وسیله امکانهای جدیدی ایجاد شود که پیش از این آشکار نبودند.
در ادامه فصل نوید خلاقیت، مثالهایی شبیه به مثال بالا آورده شده که به مخاطب کمک میکنند تا کمی متفاوتتر بیندیشد و به او این مژده را میدهند که میتوان متفاوتتر فکر کرد.
گام اول: نظرت را دربارهی خود مساله عوض کن
به طور رایج مساله یک واژهی با بار معنایی منفی بوده و بسیاری از ما از داشتن مسئله خوشحال نخواهیم بود. اما برای جوشش خلاقیت ما باید مسالهها را موقعیتهایی برای پویایی اندیشه و دعوت برای بکارگیری خلاقیت بدانیم. مسائل فرصتهایی برای تغییر جهاناند، زیرا به کمک مسائل و در سایه انگیزه حل آنهاست که ما ترغیب میشویم تا به شیوهی انتقادی به مسائل نگاه کنیم. در چنین نگاهی مساله به معنای هر موقعیتی خواهد بود که مستلزم تصمیمگیری است.
فصل دوم: شروع کنیم
در ابتدای فصل دوم، نویسنده عادتها را مورد نکوهش قرار میدهد. از نظر وی گاهی عادت به انجام برخی کارها آنچنان عمیق میشوند که خاصیت کورکنندهای به خود میگیرند. یعنی حتی نمیتوانیم ببینیم که در گودال افتادهایم و در اینصورت است که گیر افتادن در بن بست شکل وافعی به خود میگیرد.
برای گسست این چرخه و خروج از دایرهی عادتها باید خودمان را آماده کنیم و چیزهای جدیدی را (هرچقدر هم عجیب، غیرممکن و خجالتآور که باشد) بیازماییم. اجرای چنین نگاهی شاید کمی سخت باشد، اما مسئله همین است که باید در خودت انگیزه ایجاد کنی تا از عادتها فراتر بروی. از جعبهی ذهنی که تو را محدود کرده، از جهان آشنایی که اینچنین آرامشبخش به نظر میآید، اما در عین حال تو را در تنگنای محدودیتها و قالبهای متعارف قرار میدهد فراتر بروی.
دعوت به تداعیهای نامتعارف
برای فکر کردن خارج از جعبه در این فصل از کتاب به معرفی تنها یک روش بسنده شده که روش تداعی نامتعارف نام دارد. برای اجرای این روش شخص باید یک متن را کاملا تصادفی انتخاب کرده و سپس از خود بپرسد وقتی این متن تصادفی را کنار مساله یا سوال خود قرار میدهد، چه تداعیها و ایدههایی در ذهن او بیدار میشود. این متن تصادفی کاملا تصادفی است و از هر جایی میتواند انتخاب شود؛ شنیدن واژههایی از یک مکالمه در خیابان، واژههای تصادفی از یک فیلم، فرهنگ لغت و یا مواردی از این دست همگی میتواند دستمایه اولیه برای تکنیک تداعی نامتعارف قرار گیرد.
یک منبع تا حد امکان اتفاقی و بینظم از تداعیها و افزودن چاشنی اندکی از طنز و مسخرهبازی چیزی است که ذهن ما برای ترک عادات متعارف و تحریک خلاقیت نیاز دارد.
فصل سوم: گزینههایت را چند برابر کن
تا اینجای کار متوجه شدیم که خلاقیت یعنی نگرش جستجوگرایانه و تمایل به بهم ریختن عمدی اوضاع تا ایدهها، دیدگاهها و روشهای جدیدتر و مبتکرانهتر خودشان را نشان دهند. در فصل سوم این کتاب روشهای جدیدتری در مورد خلاق بودن معرفی میشود.
برو در دلِ جمع!
آدمها تجربههایی داشتهاند که ما هرگز نداشتهایم، ایدههایی دارند که هرگز به عقل ما نمیرسد. چیزها را جوری میبینند که ما اصلا نمیتوانیم تصورش را هم بکنیم. طبیعتا پیام چنین وضعیتی آن است که: “برو و با بقیه صحبت کن، هیچ بعید نیست که خیلی زود به ایدهها و دیدگاههای جذابی دست پیدا کنی.”
تفاوتها و شباهتها را پیدا کن
بسیاری از مسائل بزرگ که اکنون ما با آنها درگیر هستیم، ممکن است زمانی برای افراد دیگری در آن سر دنیا مساله بوده باشد. شاید لازم باشد کمی تحقیق کنی، اگر ماری جوانا در هلند آزاد است چرا اینجا اینگونه نباشد؟ اگر در استرالیا دانشجویان ابتدا درس میخوانند و بعد از تمام شدن پول آن را میپردازند چرا اینجا اینگونه نباشد. فرض را بر این نگذار که تفاوت فقط در این قانونها است، جستجو کن و بهترین راهحلها را بیاب.
اغراق کن
هدف از روشهاییکه گفتیم این نیست که بلافاصله یک ایدهی بدردبخور ارائه کنی، بلکه هدف باز کردن جعبه (ایجاد گزینههای جدید ذهنی) است. یک راه فوقالعاده برای این موضوع اغراق کردن است، یعنی یک جنبه از مساله را بگیری و تا جایی که ممکن است به آن شاخ و برگ بدهی.
اشارهها را گرفتن
باید تا حالا متوجه شده باشید که مواد خام خلاقیت همهجا هستند، اشارههای فیالبداهه به وسیلهی دیگران و حتی خود ما، حقایق عجیب و غریب درباره جاها و زمانهای دیگر، کلمههای اتفاقی که سر راه ما قرار میگیرند، حتی غلطهای املایی که موقع تایپ کردن اتفاق میافتند؛ همهی اینها میتوانند تصاویر و ایدهها را با راههایی غیرمنتظره و پرمعنی ترکیب کنند.
به هم بریز و جفتوجور کن
خیلی از محصولات دمدستی امروز، ترکیبی از چیزهایی هستند که از اول کنار هم قرار نداشتند. مدادها از اول پاککن نداشتند. کسی کنار هم بودن آنها به خیالش آمد و یا شاید تصادفا آنها را کنار هم قرار داد و حالا پاککن بخشی از مداد شده است. دو تا چیز به صورت تصادفی انتخاب کن، آنها را کنار هم بگذار، قاطی کن و جور کن.
فصل چهارم: بنای پیروزیهایت را بگذار
فرض کنید بعضی ابزارهای معرفی شده در بخش قبل را به خوبی به کار برده و در مورد مسالهای که تا لحظاتی پیش برای همه (و شاید خود شما) یک بنبست تمام عیار بود، به راهکاری ناب، جدید و جذاب رسیدهاید.
توقف ممنوع!
بزرگترین وسوسه این است که پس از رسیدن به اولین موفقیت متوقف شوید. اما باید دانست که با رسیدن به ایده راهحل در واقع هنوز فقط قدم اول را برداشتهایم و تا ل مساله کلی فاصله باقی است. خلاقیت با اولین قدمی که بیرون از جعبه برمیداری تازه شروع میشود.
اما پس از آنکه شکاف اولیه را ایجاد کردید، چگونه میتوان ایده را گسترش داد و آن را عمیق نمود؟ چند راه پیشنهادی:
۱) چالشهای عملی برای پیاده کردن ایدهتان در نظر بگیرید. برای برطرف کردن مسائل باید ایدههایتان را گسترش بدهید. از خود بپرسید که مشکلات و مخالفتها کجا و در مورد کدام جنبهها ممکن است سربرآورند.
۲) ایدهی اولیه را با مشخصتر کردن آن بهبود ببخشید. اصطلاحات کلیدی را با شفافیت تمام توضیح بدهید. راههایی پیدا کنید که ایدهتان را به موقع به اجرا بگذارید، به صورتی خلاقانه آن را برای موقعیتی مشخص به کار ببرید.
۳) از خودتان بپرسید با ایده یا پیشنهاد موجود در ادامه راه به کجا خواهید رفت؟
۴) به نخستین رخنه خلاقانه خودتان در مورد همان مسائل قناعت نکنید و سعی کنید تا چیزی بیشتر به آن بیفزایید. به این فکر کنید که ایدههای جدیدتان چگونه میتواند با ایدههای جدیدتر دیگر ترکیب شود و تا چیزی باز هم خلاقانهتر ایجاد شود.
۵) به اولین شکاف خلاقانه خودتان در ساختار مساله موجود، ایدههای خلاقانهی جدیدی در مورد مسالهای متفاوت اضافه کنید. مثل همهی روشهای دیگر، تداعی نامتعارف میتواند ارتباطاتی بدون نقشهی قبلی و کاملا غیرمنتظره و خلاقانه را در فضای راهحل مسایل ایجاد کند.
۶) سعی کنید راهحل خلاقانه خود را به مسائل مشابه دیگر بسط بدهید. اگر ایدهی خوبی دربارهی چیزی دارید، همینطور آن را رها نکنید. ببینید در چه موارد و مصادیق متفاوتی میشود آن را به کار گرفت.
فصل پنجم: شکلدهی مجدد به مسائل
خط راست همیشه بهترین راه بین دو نقطه نیست؛ اگر یک دیوارهی شیبدار یا یک اژدهای شیطانصفت سر راه مستقیم بود چطور؟ دقیقا به همین دلیل است که گاهی به جای یورش مستقیم به سمت مساله، نیاز است که به دنبال جاخالی دادن و راههای فرار گشت.
پیشگیری را نیز امتحان کن!
همه متفقالقولند که بهتر است سالم باشی تا اینکه منتظر بمانی تا مریض شوی و بعد به اجبار سعی کنی تا با بیماریت کنار بیایی.
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
خود این طرز فکر نیز ممکن است شکلی از خلاقیت باشد. میتوان در مورد مسایل به صورت پیشگیرانه فکر کرد؛ هیچ مسالهای را مسلم فرض نکنید. پیش از هر چیز از خود بپرسید که آیا ضروری است تا حل آن مساله در اولویت قرار گیرد؟
فصل ششم: خلاقیت تماموقت
همین الان، هر جا که هستید، به دور و برتان نگاه کنید. شاید سر کلاس درس باشید و یا شاید در خانه، یا هر جای دیگری… خوب نگاه کنید. حال از خود بپرسید: چطور میشود وضع موجود را بهتر کرد؟ آیا همین الان یک یا دو تغییر به ذهنتان میرسد که فضا را به طور محسوسی بهبود بخشد.
کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.
فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان
خلاقیت یک خدمت اجتماعی است، همهی مسائل را با نگاه اجتماعی تحلیل کنید، شاید همین الان راهی کاملا جدید و خلاقانه دربارهی مسایلی نظیر فقر، بیخانمانی، موادمخدر، مسافرت و … بیابید. شما تمامی ابزارهای لازم برای این کار را در اختیار دارید بنابراین با کمی تغییر زاویه نگاه میتوانید فضایی کاملا متفاوت را رقم بزنید.