- اریک اریس
- پردهبرداری از افسانه استارتاپ
- منشا استارتاپ ناب
- ۵ اصول روش استارتاپ ناب
- فصل اول کتاب استارتاپ ناب: شروع شکست خوردن
- چشمانداز، استراتژی و تولید
- فصل دوم: تعریف کردن
- فصل سوم: یادگیری
- فصل چهارم: تجربه
- فرضیههای رشد و ارزش
- بخش ۲ : هدایت
- فصل پنجم: جهش
- فصل ششم: آزمودن: کمینه محصول پذیرفتنی
- فصل هفتم: اندازهگیری نوآوری
- فصل هشتم: تغییر یا ادامه دادن
- فصل نهم: شتابدهی
- فصل دهم: رشد پایدار
- فرآیند ۵ چرا
- فصل دوازدهم: نوآوری کردن
- سخن آخر
- آیا باید آن را بسازیم؟
تمام مفاهیم مطرح شده در کتاب استارتاپ ناب به سادگی بیان شده است و این سبب شده است که کتاب استارتاپ ناب پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شده است و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است و به ۲۸ زبان دنیا ترجمه شده است. کتاب استارتاپ ناب کتابی است که در هر مرحله از کسبوکارتان که هستید باید آن را بخوانید.
یک فایل تمپلیت EXCEL برای برنامه بازاریابی
تنظیم برنامه کمپینها در کانالهای مختلف تبلیغاتی
تخصیص بودجه مالی هر کمپین و اهداف مورد انتظار
محاسبه اتوماتیک شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی
و فایل راهنما + ۶ ماه پشتیبانی آنلاین استفاده …
فروش ویژه – ۱۳۹,۰۰۰ تومان ۹۹,۰۰۰ تومان
اریک ریس در این کتاب کسبوکارهای سنتی را به چالش کشیده و از لزوم ایجاد چابکی و سریع بودن در کسبوکارها صحبت میکند. کتاب استارتاپ ناب یکی از بهترین کتابهایی است که تمام مفاهیم مهم استارتاپی را به زبان ساده توضیح داده و با رویکردی نو، ذهنیت ما را برای کارآفرین شدن آماده میکند.
اریک اریس
اریک اریس یک کارآفرین، استاد دانشگاه و یک نویسنده موفق است. اریک خالق روش لین استارتاپ است که طی چندین سال روی آن تحقیق و بررسی میکرد. او در ابتدا یک وبلاگ داشت که در خصوص کارآفرینی و روش لین مطالبی را منتشر میکرد که در ادامه این وبلاگ شروعی شد برای نوشتن کتاب استارتاپ ناب. اریک در حال حاضر به کسبوکارهای بزرگ و معتبر مشاوره ارائه میدهد.
پردهبرداری از افسانه استارتاپ
در اغلب داستانهای مربوط به استارتاپهای موفق، چند موسس فوقالعاده به طور اتفاقی به یک ایدهی انقلابی دست پیدا میکنند و از تکنولوژیهای نوآورانه استفاده میکنند. شاید در ابتدا ایدهی آنها مضحک و خندهدار به نظر آید اما خیلی سریع رشد میکنند. اما داستان واقعی این است که بسیاری از استارتاپها علیرغم داشتن ایده عالی و پشتکار بسیار باز شکست میخورند. در داستان استارتاپها از بیان جزئیات اجتناب میشود. این در حالی است که اجرا مهمترین بخش در موفقیت یک استارتاپ است. کارآفرینان تمایل دارند که مدیریت و کارهای اجرایی را همچون شرکتهای بزرگ به شکلی بروکراتیک انجام دهند نه مانند استارتاپهای خلاقانه و چابک، اما در واقعیت استارتاپهای موفق به طور سیستماتیک نوآوری را مدیریت میکنند و استارتاپهای ضعیف وقت، پول و تلاششان را هدر میدهند.
منشا استارتاپ ناب
اریک رایس از اینکه میدید درصد بالایی از استارتاپها شکست میخورند خسته شده بود. او از دیدن تیمهای زیادی که برای ساختن یک محصول سخت تلاش میکنند ولی در نهایت شکست میخورند ناراحت میشد. رایس این شکستها را اینگونه نامگذاری کرده است:
فراهم کردن محصولاتی که هیچ کس آنها را نمیخواهد.
۵ اصول روش استارتاپ ناب
- کارآفرینان همهجا هستند.
- کارآفرینی عبارت است از مدیریت کردن در شرایط نامطمئن
- یادگیری صحیح
- چرخهی بازخورد ساختن- اندازهگیری- یادگیری
- سنجه نوآوری
فصل اول کتاب استارتاپ ناب: شروع شکست خوردن
با وجود پیشرفتهایی که در کارآفرینی صورت گرفته است بسیاری از استارتاپها شکست میخورند. استارتاپها با سروصدای زیاد شروع میکنند اما خیلی زود شکست میخورند و ناپدید میشوند. محصولات جدید با زحمت بسیار زیادی ایجاد میشوند اما در نهایت هیچ کس از آنها استفاده نمیکند. این نوع شکست خوردن باعث اتلاف حجم زیادی از زمان، پول، انرژی و استعداد میشود. روش استارتاپ ناب از یک رویکرد سیستماتیک برای نوآوری استفاده میکند که خطر شکست خوردن را کاهش میدهد.
چشمانداز، استراتژی و تولید
یک استارتاپ مجموعهای از فعالیتها است که شامل ایجاد چشمانداز، توسعهی محصول، فروش و بازاریابی، scale پذیری، توزیع و طراحی سازمانی است. در این روش تصمیمات بسیار مهمی باید گرفته شود از جمله: چه زمانی باید برای محصول، برنامهریزی و زیرساختها سرمایهگذاری کرد.
چه زمانی باید به تنهایی کار کرد و چه زمانی باید شریک داشت.
چه زمانی باید به بازخوردهای مشتریها پاسخ داد و چه زمانی باید آنها را نادیده گرفت.
چه زمانی باید رشد کسبوکار را افزایش داد و به اصطلاح اسکیل کرد.
فصل دوم: تعریف کردن
استارتاپ یک نهادی است که توسط انسانها طراحی شده است تا محصولات یا خدمات جدیدی در شرایط به شدت نامطمئن ایجاد کند.
این تعریف ۳ بخش کلیدی دارد:
- نهاد انسانی
- محصول یا خدمات
- عدم قطعیت شدید
فصل سوم: یادگیری
یادگیری صحیح بر دو ایدهی اصلی بنا شده است:
استفاده از روشهای علمی برای آزمایش کردن فرضیهها و اندازهگیری نتایج با استفاده از سنجههای درست
تمرکز مداوم بر روی کاهش اتلاف
فصل چهارم: تجربه
۴ دلیل برای اینکه تجربه کردن بهتر از تحقیق کردن است.
شرکتها برای یادگیری دربارهی نیازها و خواستههای مشتریها معمولاً به سراغ روشهای تحقیق سنتی میروند که شامل مطالعات بازار و ….. میشود. اما تجربه کردن برای یادگیری با مشتریها به ۴ دلیل بهتر است:
۱- مطالعات بازار و پیمایشها دقیق نیستند.
۲- تجربه کردن در استارتاپ ناب سریع و ارزان است.
۳- بازخورد مستقیم از مشتریها بسیار ارزشمند است.
۴- تجربه اولین محصول است.
فرضیههای رشد و ارزش
برای موفقیت یک استارتاپ باید دو فرضیهی معتبر وجود داشته باشد:
فرضیهی ارزش: آیا محصول یا خدمات برای مشتریها ارزش دارد؟
فرضیهی رشد: محصول یا خدمات چگونه توسعه و رشد پیدا میکند؟
بخش ۲ : هدایت
فصل پنجم: جهش
رایس در این بخش دو فرضیه ارزش و رشد را با هم ترکیب میکند و آنها را ” فرضیههای Leap of faith” مینامد. این فرضیه نشان میدهد که آیا یک استارتاپ موفق میشود یا شکست میخورد. استارتاپ در هنگام آزمایش کردن فرضیهها ابتدا باید پرخطرترین فرضیهها را اول آزمایش کند. اگر خطر بزرگتری وجود دارد که میتواند کل پروژه را بی اعتبار کند مصرف کردن منابع برای آزمودن فرضیههای کمخطرتر هیچ فایدهای ندارد.
فصل ششم: آزمودن: کمینه محصول پذیرفتنی
کمینه محصول پذیرفتنی ) MVP) حداقل مجموعه ویژگیهایی است که برای آزمودن فرضیهی Leap of faith استارتاپ لازم است. هدف این است که از طریق چرخهی بازخورد ساختن- اندازهگیری- یادگیری به سریعترین و کارآمدترین شکل ممکن این کار انجام گیرد.
MVP تفاوت آشکاری با شیوههای سنتی توسعهی محصول دارد که شامل برنامهریزی، طراحی، تولید، آزمایش و عیب زدایی از محصول میشود. در یک استارتاپ اگر فرضیات اصلی دربارهی مشتری، محصول و بازار نادرست باشند تمام این تلاشها میتواند اتلاف منابع باشد.
روشهای زیادی برای ساختن MVP وجود دارد که میتواند شامل یک آزمایش ساده یا یک نمونهی اولیهی ناقص باشد.
فصل هفتم: اندازهگیری نوآوری
بیشتر استارتاپها به شکل جدی پیشرفتشان را اندازهگیری نمیکنند. آنها محصولاتشان را ارتقا میدهند، با برخی از مشتریها صحبت میکنند و سنجههای سطح بالا را بررسی میکنند و گمان میکنند با انجام این کارها کسبوکارشان را پیشرفت میدهند. اما چطور میتوانند از این موضوع اطمینان داشته باشند؟ اگر شانس، اتفاق یا عاملهای خارجی علتهای واقعی باشند چه باید کرد؟ اگر پیشرفت کسبوکار به خاطر اقدامات پیشین بوده باشد و اقدامات کنونی واقعاً ناموفق بوده باشند چه؟ اندازهگیری صحیح یا حتی حسابرسی نوآوری به ما کمک میکند تا پاسخ این پرسشها را به دست آوریم.
یک استارتاپ باید محرکهای اصلی کسبوکارش را بشناسد، آنها را با جدیدت اندازهگیری کند و مراقب باشد که سنجههای بی ربط منحرفش نکند.
فصل هشتم: تغییر یا ادامه دادن
چه زمان باید رها کرد: هر استارتاپی در برخی نقاط با مشکلاتی روبرو میشود. شاید یک محصول نتواند به اندازهی کافی توجه مشتریها را به خود جلب کند یا رشد درآمد متوقف شود. صرف نظر از اینکه مشکل چیست، استارتاپ با این تصمیم جدی روبرو است که آیا باید کار را رها کند یا آن را ادامه دهد. آن چنان که رایس تعریف میکند تغییر دادن عبارت است از:
“مجموعهای از کارهای ساختار یافته برای آزمودن یک فرضیهی بنیادین جدید دربارهی محصول، استراتژی یا موتور رشد”
بزرگترین اشتباهی که یک استارتاپ میتواند مرتکب شود این است که به ادامهی یک استراتژی شکست خورده اصرار داشته باشد. چنین استارتاپهایی در سرزمین مردگان گیر میافتند، نه رشد میکنند و نه از بین میروند بلکه تنها منابع را مصرف میکنند.
فصل نهم: شتابدهی
در تولید ناب اندازهی دستهها به تعداد اقلامی که از یک مرحلهی تولید به مرحل دیگر میروند اشاره میکند. دستهای که اندازهی آن ۱ باشد جریان تک واحدی نامیده میشود. جریان تک واحدی نه تنها از فرآیندهای بستههای بزرگتر سریعتر هستند بلکه به تشخیص سریعتر مشکلات نیز کمک میکند.
به طور خلاصه مزایای جریان تک واحدی عبارت است از:
- فرآیند تولید کلی سریعتر
- اولین محصول خیلی سریعتر آماده میشود.
- اشکلات خیلی سریعتر تشخیص داده میشوند که باعث کاهش دوباره کاریها میشود.
- انبارداری سیستم کاهش پیدا میکند.
- استارتاپهای نابی که در دستههای کوچک کار میکنند:
کمینه محصول پذیرفتی را سریعتر برای مشتریها فراهم میکنند.
ویژگیهای جدید را سریعتر ایجاد و آزمایش میکنند و با سرعت بیشتری بازخود دریافت میکنند.
درون چرخهی ساختن- اندازهگیری- بازخورد سریعتر حرکت میکنند.
فصل دهم: رشد پایدار
اریک رایس رشد پایدار را با یک قانون ساده توصیف میکند:” مشتریهای جدید به خاطر اعمال مشتریهای قدیمی میآیند.”
مشتریهای قدیمی رشد پایدار را به ۴ شیوه تحریک میکنند:
۱- تبلیغات دهان به دهان
۲- تاثیرات جانبی استفاده از محصول: مشتریها با استفاده کردن از یک محصول باعث میشوند دیگران از وجود آنها مطلع شوند.
۳- تبلیغات پولی
۴- تکرار در خرید یا استفاده
فصل یازدهم: تطبیق: ساختن یک سازمان تطبیقپذیر
یک سازمان تطبیقپذیر به طور خودکار فرآیندها و عملکردش را با شرایط کنونی تطبیق میدهد. هنگامی که استارتاپها رشد میکنند باید تصمیم بگیرند که میخواهند چقدر در سیستمها و فرآیندها سرمایهگذاری کنند. برخی از استارتاپها بیش از حد سرمایهگذاری میکنند و به سازمانهایی کند و بورکراتیک تبدیل میشوند. برخی دیگر هم کمتر از میزان سرمایهگذاری میکنند و مستعد سوء تدبیر و آشفتگی میشوند.
فرآیند ۵ چرا
فرآیند ۵ چرا ریشهی اصلی مشکلات را مشخص میکند. ۵ چرا ابزار دیگری در تولید ناب است که شرکت تویوتا آن را ایجاد کرده است. هنگامی که با یک مشکل روبرو میشویم احتمالاً اولین توضیح سطحی خواهد بود و نمیتواند به علت ریشهای آن اشاره کرد. پرسیدن چرا به صورت ۵ بار متوالی میتواند به ما کمک کند ریشهی مشکل را پیدا کنیم.
فصل دوازدهم: نوآوری کردن
هنگامی که شرکتها بزرگتر میشوند تمایلشان را برای نوآوری از دست میدهند و به سازمانها بروکراتیک تبدیل میشوند. اما حتماً نباید چنین مسیری طی شود. شرکتهای بزرگ میتوانند با تمرکز کردن بر روی استارتاپهای داخلی و ایجاد مجموعهای از محصولات جدید که امکان رشد دارند نوآوری را در خودشان پرورش دهند.
سخن آخر
آیا باید آن را بسازیم؟
قطعاً هیچ چیز مهمتر از این نیست که با بیشترین کارآیی، کاری را که هرگز نباید انجام شود را انجام دهید. پیتر دراکر در سال ۱۹۱۱ فردریک وینسلو تیلور کتاب اصول مدیریت علمی را منتشر کرد و پیشروی ایدهاش این شد که میتوان کارآیی را به صورت مطالعه علمی و مهندسی بهبود بخشید. این ایده تکنیکهای مدیریتی جدید را خلق کرد که منجر به رشد صنعتی و باروری در قرن ۲۰ام شد.
سازمانها همیشه مشغول ساختن محصولات اشتباه هستند، چرا که آنها پروژهها را با توجه به شهودشان آغاز میکنند و نه براساس واقعیتها. نتیجه این کار اتلاف زمان، پول و تلاش است. با استفاده از رویکرد استارتاپ ناب میتوان جلوی بسیاری از این اتلافها را گرفت.
کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.
فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان
کتاب استارتاپ ناب توسط محمد جواد احمدپور در انتشارات پندار پارس به چاپ رسیده است.