یکی از مشکلاتی که اغلب ما با آن مواجه هستیم اینست که شغلمان را از روی تصادف انتخاب میکنیم و آن را ادامه میدهیم. همین موضوع باعث میشود که صبحها با اکراه از خواب بیدار شویم، با ناراحتی کار خود را شروع کنیم و در واقع، در زندانی گیر کنیم که امکان بیرون آمدن از آن بسیار مشکل است. همهی انسانها باید همواره از خود بپرسند شغل مناسب من چیست و آیا من با این شغل به رضایت درونی خواهم رسید؟
یک فایل تمپلیت EXCEL برای برنامه بازاریابی
تنظیم برنامه کمپینها در کانالهای مختلف تبلیغاتی
تخصیص بودجه مالی هر کمپین و اهداف مورد انتظار
محاسبه اتوماتیک شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی
و فایل راهنما + ۶ ماه پشتیبانی آنلاین استفاده …
فروش ویژه – ۱۳۹,۰۰۰ تومان ۹۹,۰۰۰ تومان
این نه تنها مشکل کارکنان، بلکه مشکل سازمانها نیز هست. مسلما چنین کارکنانی کارایی لازم برای سازمان را به ارمغان نخواهند آورد.
سازمانها انرژی و سرمایهی بسیار زیادی را در تعیین چشمانداز، ماموریت و اهداف سازمان به کار میگیرند، اما اینها باید به کار گرفته شوند. کارکنان باید از اینها آگاه باشند و مطمئن شوند که با اهداف درونی آنها همراستا است.
براساس تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۶ صورت گرفته، آنچه که باعث میشود کارکنان از شغل خود احساس رضایت و خوشحالی داشته باشند، حس هدفمندی است. مردم به شرکتهایی علاقهی بسیار دارند که از اهداف شخصی آنها نیز حمایت کند. به عبارتدیگر، تنها افرادی از شغل خود راضی هستند که اهداف درونی آنها با اهداف شرکت همراستا است.
اگرچه این تحقیق بر روی هزارههای نسل سوم متمرکز بود، اما یک ارتباط مشترک بین این نسلها وجود دارد. بنابراین بدون توجه به صنعت یا حرفهای که در آن تخصص داریم، شغل ما باید با احساس درونی و خواستههای ما همراستا باشد.
رهبران یک سازمان باید این حس درونی را در افراد تقویت کنند، آنها میتوانند چشمانداز و اهداف سازمان خود را قبل از اضافه شدن کارکنان به سازمانشان از آنها بپرسند.
یک نظریهی تئوریک شناسایی عمل وجود دارد که برای هر عمل سطوح مختلفی را در نظر میگیرد. به عنوان مثال، در حال حاضر من این مقاله را مینویسم. در سطح پایینتر من کلماتی روی کیبورد تایپ میکنم و در سطح بالاتر من به ساخت زندگی خوب برای کارمندان و ساخت رهبران بزرگ کمک میکنم.
رهبران سازمان باید با پرسیدن سوالات صحیح از کارکنان حس درونی آنها را کشف کنند و آنها را برای حرکت در مسیر درست و پیدا کردن پاسخ سوال “شغل مناسب من” راهنمایی کنند.
شما در انجام کدام کارها بهترین هستید؟ از نظر شما چه کارهایی نیاز به تلاش کمتری دارند؟ چه کاری انجام میدهید، فقط به خاطر اینکه شما برای انجام آن کار بهترین هستید؟ تاکنون چه چیزهایی در مسیر حرفهای خود به دست آوردهاید؟ این سوالات به خاطر اینست که به مردم کمک کنیم، نقاط قوت خود را شناسایی کرده و فرصتهای جدیدی برای خود به ارمغان آورند.
از انجام چه کارهایی لذت میبری؟ در یک هفتهی عادی معمولا چه کارهایی انجام میدهی؟ در تقویم کاری خود آنچه که به تو انرژی میده تا مسیرت رو ادامه بدی چی هست؟ اگر بتونی هیچ محدودیتی کار کنی(محدودیت مالی و …) وقتت رو بیشتر صرف چه کاری میکنی؟ این سوالات به افراد کمک میکند تا کاری را که دوست دارند، پیدا کنند.
مفیدترین کاری که میتوانی انجام بدهی، چه کاریست؟ هنگام انجام چه کاری افتخار میکنی؟ به نظرت کدامیک از وظایف تو برای سازمان مهمتر است؟ اولویت زندگی تو چیست و چرا به نظرت این کار با آن سازگار است؟ این سوالات به فرد نشان میدهز که آیا واقعا علاقهی ذاتی به این کار دارد یا نه؟
چه چیزی باعث میشود که شما احساس پیشرفت داشته باشید؟ آیا چیزی یاد میگیرید که در آینده استفاده کنید؟ برای آینده خود چه چیزی پیشبینی میکنید؟ آیا این کار شما را به آنچه که برای خودتان میخواهید نزدیک میکند؟ هدف از پرسیدن این سوالها اینست که شخص مطمئن شود که در مسیری است که برای آیندهی کاریش مفید است.
نحوهی ارتباط شما با دیگران چگونه است؟ در کار تیمی چگونه عمل میکنید؟ یک دفتر کاری با همتیمیهای خود را توصیف کنید؟ آیا تاکنون با همکارهای خود کنتاکت داشتهاید؟ چه چیزی باعث ناراحتی شما و همکارانتان از هم میشود؟ آیا کار شما باعث میشود که روابط اجتماعی شما توسعه پیدا کند؟ این سوالات به مردم کمک میکند تا دلیل ارتباطات بد خود با مردم را درک کنند و همچنین راهکارهایی برای توسعهی ارتباطات اجتماعی خود بیابند.